تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
.
.
.
چقدر زمونه بی وفاست
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
.
.
.
میزنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشه بیتابی ام
میروم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
.
.
.
لحظه جدایی از تو ، لحظه اومدن غم
بعد رفتنت عزیزم ، جون میدم تو دست ماتم
.
.
.
دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد
غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمیگنجد
.
.
.
درد را از هر طرف که بخوانی درد است ، بیهوده دنبال میانبر نباش !
.
.
.
من بی پناهم تو بی گناهی
دل به تو دادم ، چه اشتباهی
از تو کشیدم شکل کبوتر
نقاشی ام رو بگذار و بگذر
تو این نبودی ، من بد کشیدم
آخه دلت رو هرگز ندیدم
تو بی گناهی ، من بی پناهم
ایمن بمانی از اشک و آهم
.
.
.
دل بی درد ، همچون گور سرد است
.
.
.
دلم گرفته آسمون ، نمیتونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم ، نمیتونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها ، رو سینه من اومده
آخ داره باورم میشه ، خنده به ما نیومده
.
.
.
همیشه لبخند می زنم تا تمامی غم هایم را پنهان کنم
نمی خواهم بدانی درد با تو نبودن وسعتی است به اندازه تمامی غم هایم
.
.
.
شعر من حرف من است
حرف من خستگی سینه پر درد من است
شعر من حرف دلی است که در آن چشمه جوشان محبت جاریست
این شعر دلی است که در آن ، شاخه افسرده غمگین ، خاطر چشم بهاری دارد
.
.
.
ز من بگذر که من افسانه بودم
شراب تلخ در میخانه بودم
مرا در دست غم بگذار و برگرد
که من با زندگی بیگانه بودم
.
.
.
اگر بیایی
چه کس آرزوی بودن با تو را به گور خواهد سپرد
.
.
.
غم داشتن بخشی از زندگیست
ولی غمخوار نداشتن عذاب زندگی
.
.
.
تنها شادی زندگیم این است که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم
.
.
.
رفتم که نبینی پریشان شدنم را
غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را
در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم
تا که یک لحظه نبینی غم تنها شدنم را
.
.
.
اینجا همه ی افسوس ها خوردنی هستند ، پس بیا دلی از عزا در بیاوریم
.
.
.
بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد
.
.
.
هوای باغ پاییزم ، شکفتن رفته از یادم
چنان بیگانه با خویشم که حتی سایه ام دیگر نمی آید به دنبالم
.
.
.
کاش می شد زندگی اختیار کَس نبود
آخر این زندگانی مردن بی کَس نبود
.
.
.
منم آن مرغ ، آن مرغی که دیریست به سر اندیشه پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه تنگ ، به حسرتها سر آمد روزگارم
.
.
.
این کلبه چون آتشکده ، زندان من است
بیمارم و دیدار تو درمان من است
هر چند که تنها و غریبم اینجا
از عشق تو صد خاطره مهمان من است
.
.
.
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین
قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند
.
.
.
پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود
با تعجب به ماهی نگاه میکرد
با خود میگفت : سقف قفسش که شکسته پس چرا پرواز نمیکند ؟؟؟ !!!
.
.
.
دریا چه دل پاک و نجیبی دارد
بنگر که چه حالت غریبی دارد
آن موج که سر به صخره ها میکوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد !!!
.
.
.
دلم توفانی از غم هاست ، طلوع سخت ماتم هاست
نمیدانم چرا این دل همیشه غرق رویاهاست ؟؟؟
.
.
.
من چه تنها و غریبم که حتی دل خوشیم مرگه
من که حتی ریشه هامم به کم طاقتی برگه
.
.
.
.
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر
در میان گریه بر احوال خود خندیده ام
.
.
.
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
ور عشقی ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامرد ندارم جز غم
.
.
.
غم هم اگر ترکم کند ، تنهای تنها می شوم
.
.
.
.
تنهایی ما غمگین است
درد دوری به دلم سنگین است
یاد ایام گذشته به دلم
زنده بادا که چقدر رنگین است
.
.
.
.
ما شمع غمیم شعله نداریم
آواز تنیم خانه نداریم
باور به خدا کن که همیشه
جز دوری تو غصه نداریم
.
.
.
.
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهائیم را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه پنهانیم را حس نکرد
در هجوم لحظه های بی کسی
درد بی کس ماندنم را حس نکرد
آن که با آغاز من مانوس بود
لحظه پایانیم را حس نکرد
.
.
.
.
صفای خاطر دل ها ز درد است
.
.
.
.
دعوتم کن به یه بوسه ، گوشه ی دنج یه رویا
من میخوام با تو بمونم ، از الان تا ته دنیا
.
.
.
.
اطلسی ها با تو باشد
پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر
به جز دلواپسی ها با تو باشد
.
.
.
.
هزاران چشم زیبا ، فدای نیم نگاهت
هزاران دل عاشق ،فدای قلب ماهت
.
.
.
یه دل دارم کبابته
هر جا باشی به یادته
اگر چه بی خیالمی
ولی دلم خرابته
.
.
.
.
من امشب کهکشانها را سفر خواهم نمود
در ره دلدار شیرینم خطر خواهم نمود
با قلم شعری برایش میسرایم ، شعر ناب
در فراقش بارش خون از بصر خواهم نمود
.
.
.
.
ای سوخته ی سوخته ی سوختنی
عشق آمدنی بود نَه آموختنی
.
.
.
.
از اداره گاز مزاحمتون میشم ، می تونم لپتونو گاز بگیرم ؟؟؟
.
.
.
.
دل تنگیهامو بردار ، پیش خودت نگهدار
وقتی که تنها شدی منو به یادت بیار
.
.
.
.
خدا کند که بدانی چه قدر محتاج است
نگاه خسته ی من بر دعای چشمانت
.
.
.
.
تو را دوست داشتن برای من عبادت است
از تو دور بودن برای من قیامت است
.
.
.
.
بر سرم چتر گرفت
به تماشا ایستادند باران و رهگذران
.
.
.
.
آنکه خود مرحم قلب خرامان تو بود
بین که اینک خود نیاز مرحم است
.
.
.
.
با تو قدم زدن را آنقدر دوست دارم که به جای خانه برای عشقمان جاده خواهم ساخت
.
.
.
.
جاتو هیچ کس نمیگیره توی این قلب حقیرم
اگه باشم توی قلبت ، بدون از خوشی میمیرم
.
.
.
.
هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببیننت و حسودیشون بشه که ماهشون مال منه
تعداد بازديد :
323
موضوع:
اس ام اس,
sms غمگین,
برچسب ها :
اس ام اس,
اس ام اس جدید,
اس ام اس دلتنگی,
اس ام اس زیبا,
اس ام اس عاشقانه,
اس ام اس عاشقانه غمگین,
اس ام اس پند آموز,
اس ام اس کم یاب,
اسمس معرفتی,
اسمس حبس کشیده,
اس ام اس ضد دختر ضد پسر,
اس ام اس توپ,
اس ام اس تیکه دار,
اس ام اس اونجوری,
پیامک اونجوری,
اس ام اس معرفتی خفن,
مسیج,
پیامک,
پیامک عاشقانه,